نیره بشارت مهر (پناهجوی ایرانی): آیا کمیساریای عالی پناهندگان از حال و روز پناهجویان بی خبر است؟!!!!!!
اگر چه ایرانیان سابقه چندانی در امر پناهندگی نداشته و همیشه خوان اخوان ایران زمین به روی پناهنده های کرد عراق و افعانیان مهاجر گسترانده شده است، اما نبود آزادی های اجتماعی، سیاسی ، مذهبی و جنسیتی پس از انقلاب و هشت سال جنگ و حوادث پس از انتخابات 1388 ایرانیان بسیاری را از کشور علارقم میل باطنی آواره و پناهنده ساخته و قانونی و غیرقانی خاک ایران را ترک کردند....... آمار سه ساله اخیر نشان می دهد که درصد بالایی از پناهجویان را جوانان تشکیل می دهند که یا به علت فعالیت های اجتماعی و دانشجویی و یا به علت عقاید و اعتقاد به ادیان و مذاهب دیگر مجبور شدند از آشیانه خود کوچ کرده و کنج عزلت نشینی دوران پناهجویی را به جان بخرند...... اگر چه اکثرا پناهجویان از فعالین سیاسی، اجتماعی، مذهبی و جنسیتی هستند اما درصدی از پناهجویان را نیروهای نظامی جمهوری اسلامی تشکیل می دهند که تاب و تحمل فرامین فرماندهان خود را نداشته و با توجه به اعتقادات قلبی خود تفنگ خویش را بر زمین نهاده و فرامین را نافرمان بوده اند که بسیاری از آنها، خانواده هایشان هنوز در راهروهای دادگاههای انقلاب پاسخ گوی عمل خردمندانه فرزاندانشان هستند...... در این گزارش به گوشه ای از مشکلات این پناهجویان می پردازیم و شرایط و اوضاع پیش آمده را از زبان آنها می شنویم...... نیره بشارات مهر دو سال پیش به همراه همسرش از ایران خارج و در ترکیه با مشکلات عدیده ای مواجه شد که شرح واقعه را از زبان وی جویا می شویم....
کلام را با بیوگرافی شما آغاز می کنیم...
من نیره بشارات مهر،متولد ۱۳۶۲ از اصفهان هستم که در حال حاضر نزدیک به ۲ سال است که در ترکیه به سر میبرم
چه عاملی سبب شد که ایران را ترک کنید؟
به خاطر شغل همسر سابقم که نظامی بود و در نیروی هوای خدمت می کرد. در آن زمان ما برای مرخصی به کرمانشاه سفر کرده بودیم که مصادف شد با اعدام فرزاد کمانگر ... شوهر من که اصالتاً کرد بود، تصمیم گرفت که در مراسم یادبود زنده یاد فرزاد شرکت کند... برای همین به شهر کامیاران رفتیم ولی به دلیل تجمع زیاد نیروی انتظامی به خاطر اینکه مشکلی برای ما پیش نیاید تصمیم به برگشت گرفتیم... اگر چه ما در مراسم شرکت نکردیم اما توسط دوست همسرم که در منطقهٔ مسکونی نظامی ساکن بود اطلاع پیدا کردیم که ماموران حفاظت پایگاه وارد منزل ما شده و لوازم شخصی و کیس کامپیوتر ما را ضبط و در منزل را پلمپ کردند. به همین خاطر و چون نوع برخورد ماموران حفاظت که قبلا با مواردی مشابه تجربه کرده بودیم و تعهدات بسیاری هم امضاء کرده بودیم، از ترس جان مجبور به ترک ایران شدیم.
همانطور که اشاره کردید شما تعهدات زیادی دادید،این تعهدات در چه راستای بود و دلیل دادن این تعهدات چه بود؟
بله من در ایران تعهدات زیادی را امضا کردم که به اجبار بود... در ایران در منطقه مسکونی نظامی که ما زندگی میکردیم تقریبا هر ۵ یا ۶ ماه یکبار خانواده پرسنل مجبور به شرکت در سمینار اطلاع رسانی در مورد حفاظت از اطلاعات سری نظامی بودیم و برای خروج از سمینار مجبور به امضا کردن ورقهایی بودیم که آنها عنوان می کردند این ورقها دلیلی بر حضور شما در این جلسهٔ اطلاع رسانی میباشد ولی متن آن را که میخواندیم آن ورقها تعهد نامههای بودند برای اینکه همسر ما هر فعالیتی هر چند کوچک و بی اهمیت را که ممکن است خلاف قانون نظام جمهوری اسلامی باشد را گزارش دهیم و من هم مثل بقیه کسانی که در این جلسات مجبور به حضور بودند شرکت میکردم و در پایان هم آن تعهد نامه را امضا و خارج می شدیم
آیا شما از فعالیتهای سیاسی همسرتان باخبر بودید؟
خیر،تا جایی که من اطلاع داشتم همسر سابق من هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشت و اگر هم داشت من از نوع فعالیتهای ایشان سر در نمی آوردم به طور کلی من اصلا از سیاست چیزی نمیدانستم ولی با ورودم به ترکیه و آشنایی با پناهجویان ایرانی که هر کدام به هر دلیلی که علت اصلی آن نبودن قانون بر اساس عدالت بود چشم من باز شد و شروع به فعالیت بر علیه رژیم،حکومت،سیاست نه به دولت جمهوری اسلامی، کردم.
چگونه وارد ترکیه شدید و روند پرونده تان به چه صورت است و الان در چه مرحله یی هستید؟
در خرداد ماه ۱3۸۹ به صورت زمینی و قانونی از ایران خارج شدم ...همسر سابقم ۱ ماه قبل از من به صورت قاچاق از ایران خارج شد. تقریبا ۲ سال پیش خودمان را به سازمان یو ان معرفی کردیم و بعد از ۱۰ ماه انتظار ، ردی پرونده ما از طرف کمیساریای عالی پناهندگان اعلام شد...در همین حین من و همسرم برای ادامهٔ زندگی مشترک به مشکل بر خوردیم و هر دو خواستار پایان زندگی مشترک شدیم ولی متاسفانه با قانونهای سختی روبرو شدیم تا اینکه بالاخره بد از ۶ ماه دوندگی توانستیم طلاق قانونی را از دولت ترکیه دریافت کنیم،بعد از جدائی من طی نامه ای خواستار جدا کردن پروندهام از پروندی همسر سابقم شدم ولی تا به امروز هیچ اقدامی نشده و هیچ تماسی در ارتباط با این قضیه با من نشده است
در این مدت خرج و مخارج زندگیتان چگونه تامین می شود؟
بعد از ورودم به ترکیه بعد از ۱ ماه ما با مشکل مالی برای پرداخت کرایه خانه و هزینههائی عادی زندگی روبرو شدیم و مجبور به پیدا کردن کار برای گذران زندگی و تهیه خرج و مخارج شدیم. شرایط کاری برای ما مثل بقیه پناهجویان سخت و دشوار بود..اولین مشکل من و امسال من نبود کار، مشکل دوم عدم آشنایی با زبان ترکی حتی در حدی که صحبتهای عادی و روزمره را متوجه شویم ، سوم نبود کار برای خانم ها بود... هر چند همه مجبور به کارگری میشوند. ابتدا در ستخری واقع در یک هتل به عنوان ناجی مشغول به کار شدم که بعد از گذشت ۴ ماه وقتی مدیر هتل یک ناجی ترک پیدا کرد، عذر مرا خواست و اخراج شدم با اینکه حقوق من ۱/۳ همکار ترکم بود ...بعد از آن چند ماهی به دنبال کار گشتم و بلاخره در یک هتل به عنوان نظافت چی مشغول بکار شدم در تابستان که اوج کارهای هتل بود و کار کردن سخت و طاقت فرسا، باز هم با حقوقی کمتر از کارگرهای زن هتل مجبور به کار شدم... با شروع فصل سرما و کم شدن مشتری های هتل، صاحب هتل عذر مرا خواست و بیکار شدم... در صورتی که هنوز بعد از گذشت چندین ماه نتوانستم حقوق ۱ماه آخر خود را از صاحب هتل دریافت کنم و به هیچ کجا هم نمیتوانم شکایتی داشته باشم چون کار کردن من و امسال من در ترکیه غیر قانونی است. جای سوال است با چنین اوضاع و احوالی که هم دولت ترکیه و هم کمیساریای عالی پناهندگان شرایط و وضعیت پناهجویان و پناهندگان را می دانند، چگونه رسیدگی نمی کنند ... آیا نمی دانند که پناهجویان در روز یک وعده غذا می خورند و به علت هزینه بالای سوخت در شب ها را تا صبح در سرما زیر صفر درجه می خوابند تنها به این دلیل صرفه جویی می کنند تا سرپناه شان را از دست ندهند....
به نظرتان دلیل ردی پرونده ی شما چه چیزی میتواند باشد؟
طبقه نامهای که از هلسینکی دریافت کردیم ظاهراً وکیل ما قانع نشده است که من و همسر سابقم در ایران به مشکل بر خوردهایم و دلیل ما کافی نبوده در صورتی که هم در مصاحبه من و هم در مصاحبه همسر سابقم وکیل ما اجازهٔ تکمیل کردن گفتههایمان را نمی داد و مرتب صحبتهایمان را قطع میکرد و طوری نشان میداد که قانع شده است و نیازی به توضیح بیشتر نمی دانست...ولی همانطور که گفتم دلیل ردی پرونده را کافی نبودن توضیحات در مورد مشکلاتمان عنوان کرده اند.
آیا در ترکیه فعالیت سیاسی یا اجتماعی یا مذهبی دارید؟
برای پاسخ گویی به این سوال بایست به گذشته و شرایط جوی ایران رجوع کنیم... متاسفانه با توجه به این که مردم ایران طبیعت جمع گرایی دارند اما قوانین اجازه کار جمعی به شکل بایسته و شایسته نداده و نمی دهد. به همین دلیل در قانون اساسی آمده که همه حق شرکت راهپیمایی یا اعتراض جمعی دارند به شرط آن که مسالمت آمیز باشد و مخل نظم عمومی نگردد... می بیند علنا دست و پای همه برای کار گروهی کردند و اعتراض کردن بسته است. و اکثر ایرانیان به خصوص هم نسلان من که قشر جوان هستند تجربه کار جمعی و اعتراضی نداشته اند و خرداد 1388 جرقه ای بود برای با هم بودند که با سرکوب حاکمان همراه بود... و پس از آن نیز کشور را ترک کردیم. دوران پناهجویی اگر چه مشکلات بسیار و سختی های فراوانی دارد اما همین شرایط سخت ایجاب می کنند که بایست برای رسیدن به خواسته های مشترک در کنار هم قرار گرفت وگرنه به تنهایی نمی توان به نتیجه ای رسید.... علاوه بر خواسته های مشترک ما هدف بزرگتری که همانا اعتراض به حکومت جمهوری اسلامی هست را در راس کار خود داریم که پناهجویان بسیاری منجمله از شهر نوشهیر در روزهای اعتراضی همچون 22 خرداد، روز دانشجو، روز جهانی کارگر، 22 بهمن و غیره خود را به آنکارا می رسانند و اعتراض خود را به دولت جمهوری اسلامی نشان می دهند....من نیز به مانند دیگر پناهجویان این را وظیفه خود دانسته و در این اعتراض های جمعی شرکت می کنم...
و کلام آخر......
به امید فرداهای بهتر و ایرانی آزاد...
گفتگو از: سحر مهدی پور
anjoman.help.ir@gmail.com