....

من از همه سازمان های مدافع حقوق بشر تقاضا دارم
که به وضعیت پناهجویان نگاه ویژه داشته باشند و
 در روند رسیدگی به پرونده پناهجویان دقت لازمه را انجام دهند...
عدم آزادی های اجتماعی و سیاسی سبب شده که هر ایرانی دگر اندیشی که نسبت به شرایط حاکم معترض بوده و در اعتراضات حضور داشته، به گونه راه غربت را برگزیند و قانونی و غیرقانونی از ایران خارج و خود را به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل معرفی کند، هر چند در این اواخر طبق آمار،بیشتر متقاضیان معرف به کمیساریای عالی جوانان و زنان بوده اند اما هستند افرادی که بالای سن چهل و پنجاه و حتی شصت و هفتاد سال بوده که خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی می کنند و به عنوان پناهجو در کشورهای پناهنده پذیر منتظر می مانند تا پرونده آنها در جریان افتد و به عنوان پناهنده پذیرفته شوند...آقای چاییچی از پناهجویانی ایرانی است که 50 سال سن دارد و با توجه به دل بستگی هایش نسب به ایران و خانواده و فرزندان متاسفانه به ناچار ره غربت را گزیده و پرونده وی نیز به عنوان پناهنده پذیرفته نشده است. وی از خانواده های اعدامی بوده و بیشتر اقوامش از معترضین سیاسی خارج از ایران هستند همین عوامل سبب شده که زیرذربین کنترل نیروهای امنیتی قرار گیرد و راه فرار را بر قرار ترجیح دهد... با وی مصاحبه ای انجام دادیم تا ناگفته هایش را مکتوب کنیم بلکم کاربدستان حقوقی چاره ای برای این ناچاری بیاندیشند...
گفتگو را با بیوگرافی شما آغاز می کنیم؟
محمدرضا تاروردیان چاییچی و پنجاه ساله که بیش از یک سال است در ترکیه هستم و پس از چند ماه انتظار ردی پرونده من صادر شده و الان بلاتکلیف و سرگردان همچون دیگر پناهجویان منتظر پاسخی از طرف کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/آنکارا هستم.
چه اتفاقی افتاد که مجبور به ترک ایران شدید؟
به خاطر مسایل بعد از انتخابات مجبور شدم ایران را ترک و با خانواده ام وداع کنم. شرکت در تظاهرات خرداد 88 و بعد از آن که در اکثر اعتراضات خیابانی شرکت داشتم، توسط نیروهای امنیتی شناسایی و مورد تعقیب قرار گرفتم.
نیروهای امنیتی آیا به خانه شما هم مراجعه کردند؟
بعد از ترک ایران، به سراغ خانواده ام رفتند و پیگیر من شدند و ساعات زیادی خانواده تحت بازجویی قرار گرفته بود.
چرا شما این همه نگران بودید؟ آیا فعالیت سیاسی خاصی انجام داده بودید؟
چون من از خانواده های اعدامی بودم و همین طور بیشتر اقوام درجه اولم در خارج از کشور بر ضد حکومت فعالیت داشتند به همین دلیل زیرذربین نیروهای حکومتی قرار گرفته و در تظاهرات های بعد از انتخابات شناسایی شدم.
چه تاریخی از ایران خارج شدید و به چه طریق؟، قانونی یا غیرقانونی..
در تاریخ 24دی ماه سال 88 و قانونی از ایران خارج و خود را به دفتر کمیساریای عالی رسانده و بلافاصله درخواست پناهندگی کردم.

چه تاریخی به کمیساریای عالی پناهندگان خودتان را معرفی کردید و الان روند رسیدگی به پرونده شما به چه شکل است؟
در تاریخ 1/2/2010 خود را به وکلای کمیساریای عالی پناهندگان معرفی و بعد از چندین ماه انتظار پرونده من رد شد و از طرف این سازمان به عنوان پناهنده پذیرفته نشدم . بعد از مدتی نامه استیناف مرا فرستادند که بعد از تکمیل آن و ارسال به کمیساریای عالی، الان بیش از چهارماه هست که منتظر جواب هستم.
دلیل ردی پرونده شما از طرف وکلای کمیساریای عالی چه چیزی عنوان کردند؟
مغایرت نداشتن گفته هایم با دیگر گفته های پناهجویان و این که هیچ خطری مرا در در برگشت به ایران تهدید نمی کند.
آیا واقعا این گونه است، یعنی اگر شما به ایران برگردید هیچ خطری تهدیدتان نمی کند؟
من اگر الان به ایران برگردم به هیچ شک و تردیدی حکمم اعدام است.
به چه دلیل چنین برداشتی دارید و فکر می کنید که حکم شما از طرف دولت جمهوری اسلامی اعدام است؟
به علت فعالیتهای سیاسی  که در کشور ترکیه داشته و با سابقه قبلی زندگی سیاسی ام، دیگر مرا آزاد نمی گذارند.
از شرایط مصاحبه با وکیل تان صحبت کنید و آیا از نحوه مصاحبه با وکیل راضی بودید؟ و اسم وکیل شما...
من هیچ مشکلی با وکیلم نداشتم اما فکر کنم وکیل من با امثال و کسانی همچون من مشکل دارند.
چرا؟
چون شنیدیم خانم نادیا(وکیلم) به اکثر پناهجویانی که با ایشان مصاحبه داشته اند، ردی پرونده شان را صادر کرده است.و آن طور که من با دیگر پناهجویان صحبت کردم آمار قبولی این وکیل نسبت به آمار ردی پرونده هایی که به ایشان ارجاع داده می شود نسبت یک به ده را دارد. البته نمی توان به این خانم وکیل گفت، بیشتر شبیه به بازجو بود.
وکلا حقوق بشری هلسینکی چه کمکی در روند رسیدگی به پرونده تان به شما کردند و چه پاسخی به شما دادند؟آنها فقط به من راهکارها را نشان داده و هیچ کمک خاصی نکردند، حتی خودم مجبور شدم برگه استیناف را پر کنم.
از شرایط زندگی در ترکیه بگویید و چگونه امرار معاش می کنید؟
شرایط برای همه یکسان نیست و من هم با کمک خانواده ام امرار معاش می کنم.
آیا سرکار هم می روید؟
خیر...توان انجام کارهای سنگین را ندارم.
به نظر شما شرایط پناهجویان در ترکیه چگونه است؟
این گونه که از شواهد امر پیداست، واقعا جای بسی نگرانی است. چون اکثر پناهجویان مجبورند از صبح تا دوازده الی یک شب کار کنند، کارهای سنگین با دستمزد پایین که بسیاری از مواقع دستمزدهایشان نیز از طرف کارفرما نادیده گرفته می شود. شرایط سخت کار و عدم تغذیه درست باعث شده که بسیاری از پناهجویان به بیمارهای جدی مبتلا شوند و علاوه بر آن استرس و یاس از آینده و پروسه طولانی رسیدگی به پرونده ها خود سبب شده تا پناهجویان از لحاظ روحی در فشار باشند و بسیار عصبی و پرخاشگر و گوشه گیر و افسرده شده اند. خانواده های آنها نیز تحت فشار هستند، بیشتر از همه خانم ها و بچه های پناهجویان در خطر جدی قرار می گیرند چرا که بچه های آنها به علت ندانستن زبان نمی توانند ارتباط درستی با بچه های ترکیه برقرار کنند و مجبورند در خانه بمانند که همین در خانه ماندن آنها را از لحاظ روانی بیمار کرده و پرخاشگر شده اند. به طور کلی عدم خدمات درمانی، عدم امنیت جانی و شغلی و اجتماعی برای پناهجویان یک معضل است و پدیده ناگواری است که اگر سازمانی های حقوق بشری خود را درگیر این مسئله نسازند فاجعه های دردناکی به واقع اتفاق خواهد افتاد ...
به نظر خود شما، دلیل ردی پرونده تان چه چیزی می تواند باشد؟
عدم آگاهی مسوولین و وکلای کمیساریای عالی پناهندگان نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی در ایران و همچنین عدم کفایت لازم وکلا در شغلی که موظف هستند با آگاهی و درایت خاصی از موکل خود دفاع کنند اما به جای دفاع خود در حکم قاضی نشسته و پناهجویان را چه از لحاظ روحی و چه عاطفی آزار می رسانند.
و کلام آخر....
من از همه سازمان های مدافع حقوق بشر تقاضا دارم که به وضعیت پناهجویان نگاه ویژه داشته باشند و در روند رسیدگی به پرونده پناهجویان دقت لازمه را انجام دهند...
تهیه و تنظیم : آرش شریفی
لطفا دیدگاهها و نقطه نظرات خود را در زیر نوشته بیان کنید با سپاس از شما
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)