۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

دوران پناهجویی استعدادهای بشری را تا بی نهایت به تاراج می برد

گزارش از سیروان عنایتی : دوران پناهجویی استعدادهای بشری را تا بی نهایت به تاراج می برد

به دست انجمن حمایت از پناهجویان‏ در در تاریخ یکشنبه, ژوئن 12, 2011‏ و ساعت 02:21 بعد از ظهر‏‏‌ 

 همراستا با فشارهای پی در پی حکومت وقت ایران، دسته دسته هم میهنان کشورمان مجبور می شوند کاشانه خود را ترک کنند و راهی دیار غربت شوند و شرایط دشوار پناهجویی در ترکیه را برای دست یافتن به آزادی که ‌‌حق هر انسانی است ،بپذیرند .این در حالی است که تعداد بسیار زیادی از این پناهجویان در سرزمین خود دارای شرایط رفاهی بهتری بوده اند و بیشتر آنها دارای تخصص در زمینه های متفاوت می باشند.اما متاسفانه در دوران پناهجویی این استعدادها و تخصص ها به‌ تاراج می رود و هیچ مرکزی وجود ندارد تا از این نیروهای انسانی متخصص برای خدمت به‌ جامعه استفاده کند.

  گزارش زیر به خوبی این مساله را نشان و عواقب ناشی از این
  معضل را اخطار می دهد...

دوران پناهجویی که از دیدگاه بسیاری از انسانهای اندیشمند یک دوران طلایی برای به دست آو‌ردن تجارب زندگی و پیشرفت در بسیاری از زمینه هاست به ویژه آنکه زمان بسیار زیادی در اختیار پناهجو وجود دارد
و اینکه بتواند دیدگاه تازه ای نسبت به جهان و آینده داشته باشد.
بسیاری از افراد تنها در پس خبرها و گزارشات رسانه ها با دردهای پناهجویان آشنا هستند و خارج از آن هیچ اطلاعی درباره ی دردهای پناهجویان ندارند.
اما اگر بخواهیم مشکلات پناهجویان را در سرتاسر جهان ارزیابی کنیم لازم است که از عمق فاجعه آگاهی پیدا کنیم که متاسفانه پناهجویان ترکیه اعم از ایرانی و افغانی و دیگر طیفهای پناهجویی از جمله پناهجویانی هستند که در مرداب مشکلات دست و پا میزنند.

بسیاری از پناهجویان در ترکیه بر این باورند که دوران سخت پناهجویی در این کشور مرگبارتر از دوران تبعید یا کار کردن در عمق معدنهاست. برخی دیگر بر این باورند:زندگی در کوره های آجرپزی(آدم سوزی) بسی قابل تحمل تر از شرایط دشوار زندگی در ترکیه است.
محمد خالد پناهجوی افغانی در شهر وان ترکیه در این رابطه می گوید:زمانی که در شهر کابل پایتخت افغانستان به عنوان یک پیمانکار با بهترین حقوق کار می کردم از شوق کار و احساس جوانی گاهی تا 14 و حتی 16 ساعت کار می کردم و افتخار می کردم که از نیروی جوانی به‌ بهترین شکل ممکن استفاده می کنم.اما امروز به خاطر بیکاری و مشکلات پناهجویی و فشارهای اقتصادی و هراس از آینده ی نامعلوم رختخواب تنها پناهگاه من شده است.همواره تلاش می کنم ساعتهای بسیار طولانی را در رختخواب بمانم تا شاید رویاهای دروغین مرا از چنگال واقعیتهای تلخ پناهجویی برهاند.به همین جهت بیشتر اوقات در رختخواب صبحانه و نهار و شام را صرف می کنم و همواره پنجره ی اتاقم را با یک پرده ی قهوه ای تیره می پوشانم که  مبادا آفتاب پناهندگی مرا وادار کند که رختخواب را ترک نمایم.
مریم.م  یکی دیگر از پناهجویان درشهر کایسری می گوید: من در ایران از بی تحرک نشستن در خانه  متنفر بودم .احساس می کردم برای مبارزات گسترده ام علیه حکومت فاشیست جمهوری اسلامی ایران باید از تن پروری و بی تحرکی دوری کنم. به ندرت از رختخواب به عنوان سنگر استفاده می کردم. اما امروز شرایط پناهجویی مرا وادار کرده است ساعتهای متمادی بی هدف در رختخواب دراز بکشم  یا اینکه بی جهت و مات و مبهوت چهار زانو در خانه بنشینم و به آینده ی نامعلوم و پرونده ام و کم کاریهای کمیسیاریای عالی سازمان ملل در ترکیه بیاندیشم و گه گاهی به این فکر فرو می روم که مبادا عوامل نفوذی جمهوری اسلامی در این نزدیکیها حضور داشته باشند.تو گویی فرار از شرایط دشوار توان نوشتن و قلم به دست گرفتن را از اینجانب و دیگر پناهجویان گرفته است.حتی دیگر توانی در انگشتان ما برای نوشتن  کلمه ی مقدس ازادی نمانده است.
محمد رضا عینی پناهجوی ایرانی اهل شهر کرمانشاه که پیشتر در نیروی هوایی ارتش ایران در بخش تخصصی اویونیک هواپیمای جت خدمت می کرده است و اکنون در شهر نوشهیر دوران پناهجویی خود را سپری می کند در این رابطه با صدای درد الود می گوید: زمانی که در ارتش ایران خدمت می کردم همواره در این رویا بودم تا ابتکارات جدیدی را در عرصه ی امور هواپیمایی انجام داده و دستاوردهای ارزنده ای را برای کشورم به ارمغان بیاورم.اما متاسفانه هضم چنین باورهایی و فعالیت چنین جوانهایی برای حکومت استبدادی ایران دشوار است و من با تمام ارزوهایم راهی دیار غربت شدم و از بد روزگار دوران پناهجویی در ترکیه بیش از حاکمیت وقت استعدادهای بشری را به یغما می برد.به جای انکه در این دوران بتوانم از وقت خود برای ایده هایم استفاده کنم مدام در استرس مشکلات اقتصادی و حضور عوامل مزدور جمهوری اسلامی هستم و به همین جهت بسیاری اوقات خوابیدن در رختخواب و کشیدن پرده ها را ترجیح می دهم و الان هم که مدتی است در یک جای توریستی به یک کار طاقت فرسا در گورمه مشغول به کار هستم تا شاید فشار فیزیکی ناشی از کار فشار روحی ناشی از استرس هایم را کمتر کند.
محمد یکی دیگر از پناهجویان در شهر کاستامانو که از نخبه های کشور یا حداقل منطقه ی غرب ایران در زمینه ی امور کامپیوتری بوده است  تاکید می کند:پیش از فرار به ترکیه تمام طول روز را به فکر طراحی شبکه های جدید کامپیوتری بوده ام و همواره ایجاد طرحهای نوین دار جهان کامپیوتر از بزرگترین  اهداف من بوده است.اما اکنون در ترکیه تمامی رویاهایم را کنار گذاشته‌ام و تنها به فکر نان شب هستم. یکبار با یک سرمایه دار بومی ترکیه کار کردم و پس از 8 ماه کار تنها توانستم  20% ازکل پولم را بگیرم.از ان تاریخ به بعد به این فکر افتادم به جای بیگاری برای سرمایه داران ترکیه در خانه بمانم و کمتر خانه را ترک کنم. گاهی اوقات هم دوستان قرصهای روان گردان را به من پیشنهاد می کنند تا اسانتر بخوابم که تا کنون چندین بار خواسته ام از انها استفاده کنم اما از عواقبش وحشت می کنم .
علی فارغ التحصیل رشته ی فیزیک  از دانشگاه پیام نور و ساکن در شهر نیده می گوید:
از روزی که از ایران فرار کردم و پا به مرداب پناهجویی ترکیه گذاشتم مشغول کارگری ساختمان بوده ام که متاسفانه این اواخر کمردرد بسیار شدیدی گرفته ام و از کارطاقت فرسای ساختمانی عاجز شده ام. به همین دلیل با خود فکر کردم که انسان می تواند با خواب بیشترغذاو اب وحتی اکسیژن کمتری مصرف کند. به همین دلیل تصمیم گرفتم مدام در خانه بمانم زیرا دراز کشیدن در رختخواب و دچار شدن به افسردگی و بیماریهای روحی بسی بهتر از کار کردن در زمینه ای است که اولا در تخصص من نیست و ثانیا مشخص نیست که سرمایه دار بومی ترکیه چند در صد از پول مرا بالا می کشد و در ضمن چه  بسیار مشکلات جسمی را برای من به همراه می اورد.
 اقای  ب.م  که بنا به‌ دلایل شخصی تمایلی ندارد حتی نام کوچکش هم ذکر شود در این باره خاطر نشان می کند:پناه بردن به رختخواب برای فرار از واقعیتهای تلخی که بر جامعه ی پناهجویی تحمیل می شود برای پناهجویان بی پناه به جز دیوانگی و مشکلات روحی و روانی و تصمیم به خود کشی هیچ نتیجه ی دیگری ندارد. این پناهجو که فارغ التحصیل رشته ی روانشناسی در دانشگاه رودهن می باشد ابراز می کند
اینجانب چند ماه است که یک سری تحقیقات اماری و روانشناسی را بر روی پناهجویان انجام داده ام و به این نتیجه رسیده ام که پناهجویان تنها برای آن که از فشارهای پیوسته ی پناهجویی از یکسو و کم کاریهای کمیسیاریای عالی سازمان ملل در ترکیه و روبه رو شدن با مشکلات اقتصادی فرار کنند    :
ساعتهای طولانی خود را در خانه همانند یک زندانی محبوس می کنند و بسیاری از آنان به جای انکه تنها برای خواب شبانگاهی به رختخواب بروند از رختخواب به عنوان یک سنگر استفاده می کنند و شهامت دور شدن از ان را ندارند.در چنین شرایطی می توان گفت:
دوران پناهجویی استعدادهای بشری را تا بی نهایت به تاراج می برد
تهیه و تنظیم: سیروان عنایتی
با سپاس از سیروان برای تهیه این گزارش، لطفا نقطه نظرات و دیدگاههای خود را در زیر نوشته بیان کنید،
با سپاس روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر