به دست انجمن حمایت از پناهجویان در در تاریخ دوشنبه, ژوئن 13, 2011 و ساعت 10:11 قبل از ظهر
شرایط سخت دوران پناهجویی نه بیمار دیابتی می شناسد و نه بی خانمانی و آواره گی بیماران را
...
پناهجویان گرفتار در ترکیه این روزها هر چه فریادشان را رساتر می کنند، کمتر گوش شنوای برای شنیدن دردهای آنها وجود دارد، از شرایط سخت و عدم رسیدگی به پرونده ها و پروسه طولانی مدت رسیدگی به پرونده ها و شرایط کار و بی عدالتی هایی که در حق پناهجویان حین کار توسط کارفرما صورت می گیرد بارها و بارها و به کرات و دفعات متفاوت و مختلف صحبت کرده و گزارش هایی زیادی هم هم منعکس کردیم...اما کدام سازمان تا به حال خود را درگیر این مقوله کرده است که بتوانیم ناگفته ها را به آنها منتقل کنیم...پدرام جوان 18 ساله ای است که بیماری دیابت دارد و به خاطر وضعیت بیماری اش نبایست حتی کار کند چه به رسد به کارهای سنگین و کارگری و عملگی...کار سنگین قدرت بدنی پدرام را پایین می آورد و قند خون وی به شدت کاهش می یابد و در لحظه ای کوتاه بیهوش بر روی زمین می افتد...اما او ناچار است... چون زندگی پناهجویی نه بیماری می شناسد و نه پناهجو آواره و بی خانمان...اگر کار نکنی بایستی شب را در خیابان های مملو از سگ و گربه بخوابی و با سرمای ترکیه بسازی...این است حکایت ناگفته ها...گزارش این بار را تارا احمدتاج از وضعیت پدرام تهیه و تنظیم کرده تا این بی عدالتی را رسانه ای کنیم بلکم کاربدستان حقوق بشری چاره ای بیاندیشند....
مصاحبه با پدرام فرهمندیان پناهجوی 18ساله در نوشهیر ترکیه که به مریضی دیابت مبتلااست
چهمدت زمانی است کهدرترکیهاقامت دارید؟
من مدت شش ماه است که در ترکیه به عنوان پناهجو اقامت دارم
افزودن عنوان |
علت خروجتان ازایران چهبود که بااین سن کم مجبوربهترک وطن شدید؟
بهعلت تغییر دین و مسایل پیرامون دین مسیحیت و پدر و مادرم خادمان کلیساهای خانگی ایران بودند،آنها توسط سازمان امنیتی ایران دستگیرشدند و تحت ازار و شکنجه قرار گرفتند...علاوه بر آن خودم نیز در مدرسه خیلی از طرف مسوولان مدرسه اذیت میشدم.
باچهکسی زندگی میکنید
من همراه پدر و مادرم و خواهر کوچکم در کلیسا زندگی میکنم
انجمن حمایت از پناهجویان باخبر شده که شم بیمار دیابتی هستید این بیماری شما از کی شروع شدهاست؟
از سال 1385یعنی مدت پنج سال است
از چه داروهایی استفادهمیکنید؟
انسولین رگولاروان.پی.اچ
قیمت خرید این داروها در چه حدودی است و به چه نحوی انها را تهیه میکنید؟
هر دو بسته داروی ان.دی.اچ و رگولار که هر بسته آن دارای 5عدداست کفاف 15روز میکند و قیمت آن باسرنگ هایش 100دلار است و چون هزینه آن بسیار بالاست تهیه آن برایم بسیار مشکل است و مجبور به کار کردن هستم
تاثیرات این بیماری بر شماچیست؟
قندخونم دائما در نوسان هست و به شدت بالا و پایین میرود وقتی که قندم پایین میرود قلبم دچار ناراحتی ،دردهای شدید کلیوی،طحال(درد)شدید اندام بدن و خونریزی داخلی چشم میشوم،زخمهای جزیی بدنم خیلی دیر ترمیم می شود
از لحاض روحی بسیار مرا عذاب می دهد و شبهاخیلی مشکل میتوانم بخوابم دچارضعف اعصاب و توهم میشوم
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/آنکارا از بیماری شمامطلع است ؟
بله هنگام ورود و پیش مصاحبه و مصاحبهاصلیاین مسله را مطرح کردم
بهشما چهکمکهایی کردند؟
هیچ کمکی
گفتید که برای تهیه داروهایت کار میکنی جهنوع کارهایی انجام میدهی؟و درآمد ماهیانهات چقدراست؟
کارهای ساختمانی و معدن،البتهبصورت متفرقه چون این کارها برایم خیلی سنگین هستند و هر چند طبق تجویز پزشک نباید حتی کارهای نیمهسنگین هم انجام دهم ،اگر صاحب کار باخبر شود کهمن دچار این مریضی هستم به من کار نمیدهدچون بر اثر کار زیاد قندخونم پایین میآید و ضعف کرده و نقش زمین میشوم و این اتفاق چندین بار اینجا برایم رخ داده و کارفرما من را از سرکار اخراج کردهاست چون پناهجوها نه حق کار دارند و نه شامل بیمه میشوند...دستمزد روزانهام15الی20لیر در روز است البته برای12ساعت کار در طی روز
این درآمد کفاف زندگی و خرج داروهیتان میکند؟
نخیر حتی مجبورم از آشنایان قرض کنم چون ما هم مثل بقیه هموطنان پناهجویمان بدون هیچ امادگی مجبور بهترک وطن شدیم بادست خالی بهترکیه امدیم
از طرف موسسه خیریهای ساپورت میشوید؟
نخیر
به لحاظ اینکه مسیحی هستید با مردم شهر نوشهیر(ترکیه)مشکلی ندارید؟
ما که با آنها مشکلی نداریم ولی آنها با ما مشکل دارند...به طور مثال یک روز غروب که بهخانه برمیگشتم چندتا از
شهروندان ترک صلیبی که به گردنم بود را دیدند و همین باعث شد که مرا حسابی کتک بزنند و دماغم را شکستند.
با توجه به این کهمن دیابت دارم خیلی دیر شکستگی دماغم جوش خورد و مجبور به پرداخت هزینه زیادی به بیمارستان شدم
چهپیامی داریدبرای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/آنکارا؟
میخواهم بگویم ایا واقعا کمیساریای عالی از مشکلات پناهجویان خبر دارد یا خیر... ما 3ماه است که مصاحبهشدهایم هنوز منتظرجواب هستیم آیا ما هیچ حقی بهعنوان حداقل انسان نداریم که باید مانند زندانیان سیبری سخت کار کنیم بهمون بی احترامی میکنند در کار از ماسوء استفاده میکنند نصف دستمزد را بهما میدهندو...
پس اگر شما به عنوان بالاترین مقام و سازمان حمایت و دفاع از حقوق بشر برای ماکاری انجام نمیدهیدچاره دردهای ما چیست؟
تهیه و تنظیم: تارا احمدتاج
با سپاس از تارا برای تهیه این گزارش...لطفا نقطه نظرات و دیدگاههای حقوقی خود را در زیر نوشته بیان کنید...
با سپاس فروان روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر(
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر