by انجمن حمایت از پناهجویان on Sunday, August 28, 2011 at 1:00am
وکلای کمیساریای عالی پناهندگان نسبت به جو اجتماعی و قوانین حکومتی ایران بی اطلاع هستند...
مصاحبه کنند: فرزانه دارابی(خبرنگار تبعیدی)
لطفا نقطه نظرات خود را زیر نوشته بیان کنید... با سپاس
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)
بارها از طریق فیس بوک و آدرس ایمیل انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه پناهجویان بسیاری درباره عدم رسیدگی به پرونده آنها، طولانی بودن پروسه رسیدگی به پرونده ها، بسته شدن پرونده ها، نپذیرفتن پرونده پناهندگی آنها توسط کشورهای سوم و...سوالات بی شماری دریافت کردیم. به همین دلیل به سراغ مهدی دراج(پناهنده) که در رشته حقوق در دانشگاه تهران فارغ التحصیل و در رشته کارشناسی ارشد شاخه حقوق خصوصی فارغ التحصیل شده اند، در خصوص این سوالات بی شمار پناهندگان و پناهجویان ایرانی در ترکیه مصاحبه ای داشته باشیم، شاید این چنین گره ای از مشکلات بی شمار پناهندگان و پناهجویان ایرانی را حل کرده و باری از روی دوش آن ها برداریم...
اصولا پناهنده به چه کسی گفته می شود و پناهجو کیست؟کسی که بنا بر دلایل مندرج در کنوانسیون جهانی، خاک کشور خود را ترک کرده و خود را به کمیساریای عالی معرفی و تقاضای پناهندگی کرده باشد تا زمانی که تقاضای پناهندگی اش مورد قبول کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل واقع نشود، پناهجو خطاب می شود. بعد از این که پرونده وی به عنوان پناهنده پذیرفته شد این شخص پناهنده محسوب می شود.
چرا این پروسه پناهندگی و رسیدگی به پرونده پناهجویان زمان بسیار زیادی طول می کشد، بین یک تا چهار الی پنج سال؟در ترکیه چند دلیل می شود نام برد...1- تعداد کم پرسنل کمیساریای عالی پناهندگان 2- کم توجهی وکلای کمیساریای عالی 3- نبود مشاوره حقوقی برای پناهجویان قبل از مصاحبه 4- نبود نهادهایی که پناهجویان بتوانند در صورت تخلف از وکلای کمیساریای عالی به آنجا مراجعه و تقاضای دادرسی کنند 5- مشکلات اجتماعی پناهجویان هم بعضی اوقات سبب اتلاف وقت برای وکلای کمیساریای عالی می شود و وکیل مجبور است چندین بار با پناهجو مصاحبه و وقت خود را در اختیار پناهجو قرار دهد.
بیشتر پناهجویان حین و یا بعد از مصاحبه از وکیل خود شاکی هستند و از نحوه دفاع وکیل از آنها بسیار سرخورده و دلخورند و اکثرا اذهان دارند که بازجویی شده اند؟ آیا چنین دفاعیه ای درست است؟در بسیاری از مواقع کاملا درست است. به طور مثال بعضی از وکلا واقعا با پناهجویان رفتار زننده ای دارند. وکلایی چون آکف، مصطفی(اکنون وکیل نیستند)، قمزه و... تمامی این مشکلات و مصایب دلیل اش این است که ژنو به شکایت های پناهجویان رسیدگی و توجه نمی کند و اگر رسیدگی به شکایت پناهجویان ثمره ای داشت، بلافاصله بعد از تمامی شکایت ها بایست با وکیلی که نحوه دفاعیه و رفتار او قابل قبول نبوده، برخورد می شد و چنین احجاف هایی در حق پناهجویان و بی احترامی هایی که از طرف وکلای کمیساریای عالی می شود دیگر صورت نمی گرفت. متاسفانه هیچ نهاد مستقلی وجود ندارد که پناهجو بتواند به آنجا مراجعه و شکایت خود را پیگیری کند. اگر به سازمان حقوق بشری ژنو شکایت خود را ارسال کند هیچ ترتیب اثری داده نمی شود.
بارها شاهد بوده ایم که پناهجویان از عدم درست ترجمه، مترجم از گفته هایشان شاکی بوده اند. در حالی که پیش از مصاحبه این حق به پناهجو داده می شود که می تواند مترجم را خود انتخاب کند. اما پناهجویان از نحوه ترجمه مترجم شاکی بوده و ترتیب اثری در عوض کردن مترجم رخ نداده است. پناهجویان ادعا دارند که مترجم در بیشتر مواقع نظر شخصی خود را بیان کرده است، آیا چنین چیزی امکان دارد و برای رفع آن بایستی چه کار کرد؟نمی توانیم بگوییم صددرصد اما در بسیاری از مواقع درست است و مترجم برداشت خود را از صحبت های پناهجو بیان می کند. انتخاب مترجم از طرف پناهجو صورت نمی گیرد و تنها این سوال می پرسد که وکیل زن باشد یا مرد و یا اگر شخصی به زبان دیگری صحبت کرد به فرض کوردی، می تواند انتخاب کند. اما پناهجو اطلاعی از ترجمه مترجم ندارد. کمبود مترجم در کمیساریای عالی باعث شده که پناهجویان حق انتخاب مترجم را نداشته باشند و نمی توانند مترجم خاصی را انتخاب کنند و سازمان کمیساریای عالی پناهندگان خود معین می کند که چه مترجمی در مصاحبه حضور داشته باشد. پناهجو در این زمینه هیچ گونه دخالتی ندارد و مجبور است مترجم انتخاب شده را تایید نماید چرا که اگر به نحوه ترجمه مترجم معترض باشد، مصاحبه وی ماهها و سالها به تعویق می افتد. متاسفانه چه بسیار از پناهجویان به خاطر ترجمه نادرست مترجم پرونده آنها رد شده است. برای تغییر چنین وضعیتی تنها راه چاره آن است که کمیساریای عالی پناهندگان از مترجم های که به زبان و جو اجتماعی ایران مطلع هستند و مسلط به اصطلاحات حقوقی و قضایی باشند، استفاده و استخدام نمایند.
پناهجویی به نام کاکابرار علی مرادی به انجمن مراجعه کرده و بیان می دارد که پس از هشت ماه معرفی به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی، هر دو ماه یک بار مصاحبه وی به تعویق می افتد؟ هنگامی که دلیل این عقب افتادن مصاحبه را جویا شده، کمیساریای عالی پناهندگان پاسخ داده اند: مترجمی که به زبان کوردی فعلی مسلط باشد تنها یک نفر هست...آیا چنین عملی درست هست و این پناهجوی روزنامه نگار در حالی که در شرایط بسیار سختی زندگی می کند، تا کی می تواند بلاتکلیف بماند؟ چنین مواردی بایستی به کجا مراجعه و برای حل مشکلی که کمیساریای عالی برای وی به وجود آورده، چگونه پیگیر باشد؟انتخاب مترجم برای پناهجو وظیفه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل است و وقتی پناهجو فارس زبان، کورد، ترک، عرب و...می پذیرند بایستی پرسنل و مترجم مناسب با زبان آنها نیز استخدام کنند. کمیساریای عالی حق این را ندارد که اگر مترجمی به طور خاص برای این پناهجو وجود ندارند، مصاحبه وی را به تعویق بیاندازند چرا که پناهجو نمی تواند به همراه خود مترجم به کمیساریای عالی داشته باشد.
خیلی از پناهجوها پس از سه سال انتظار و بلاتکلیفی و عدم پاسخ درست از طرف کمیساریای عالی ، با پرونده بسته مواجه می شوند، این پناهجویان بعد از بسته شدن پرونده هایشان درمانده هستند و نمی دانند که چه کاری باید انجام دهند و به کجا مراجعه کنند؟پرونده بسته یعنی از نظر کمیساریای عالی پناهندگان آنها به عنوان پناهنده شناخته نشده اند. اما همین افراد بعد از گذشت چند سال پرونده هایشان دوباره به جریان می افتد و به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. به نظر من تنها پناهجویانی دیپورت می شوند که پرونده آنها مشمول قوانین ژنو نباشد و باقی پناهجویان بیش از هفتاد درصد آنها که پرونده بسته اعلام شده اند، به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. اما بایستی به فعالیت هایشان ادامه دهند و در فضای باز ترکیه فعالیت کنند به هیچ عنوان دیپورت نخواهند شد. یعنی پرونده خود را با فعالیت هایی که می کنند پربارتر سازند و پرونده ای که بیان داشته اند را ثابت کنند که اگر فعال سیاسی یا اجتماعی هستند ثابت کنند که فرقی نمی کند چه در ایران باشند و چه در ترکیه، برای اهدافشان مبارزه می کنند. تنها پرونده هایی که مشمول شرایط قوانین ژنو نیست دیپورت می شوند و کاری از کمیساریای عالی پناهندگان نیز برنمی آید.
پناهجویان بسیاری هستند که پس از سالها انتظار زمانی که پرونده بسته اعلام می شوند، بلافاصله عکس العمل نشان داده به طور نمونه مقابل سازمان کمیساریای عالی تحصن یک یا چند نفره انجام می دهند و یا شاکی از این موضوع هستند و دست به اقدامات غیرمتعارفی می زنند، به نظر شما این راه حل می تواند تاثیری در روند پرونده آنها داشته باشد؟صرفا مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان تحصن کردند، فایده ای ندارد. بایستی مدت زمانی پس از اعلام پرونده بسته شدن آنها گذشته باشد، پس از آن با توجه به فعالیت هایی که انجام داده اند، مدارک جدیدی بایستی ارایه دهند که اگر به ایران دیپورت شوند جانشان در خطر است. و اگر چنین نتیجه نداد مقابل کمیساریای عالی می توانند تحصن کنند و با حمایت رسانه ها و نهادهای حقوق بشری و پناهجویان دیگر جواب بگیرند. هر چند بایستی تلاششون به صورت گروه باید باشد و تحصن یک نفره و یک یا چند روزه مثمر ثمر نخواهد بود و حمایت های حقوق بشری نبایست نادیده گرفته شود.
آقای ساسان مهری یک پناهجوی مذهبی(زرتشتی) خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی کرده است اما وکیلی که برای ایشان در نظر گرفته اند، وکیل پناهجویان دگرباش بوده و در زمینه دین زرتشت هیچ اطلاعاتی نداشته است. به نظر شما آیا اجحافی در حق این پرونده نشده است؟ و ایشان پس از سه سال پرونده بسته اعلام می شود، چه راهکاری برای چنین پرونده هایی دارید؟عموماً وکلای کمیساریای عالی بایستی بتوانند هر نوع پرونده ایی را وکالت کنند، اما وکیل ایشان اگر تجربه کافی راجع به پرونده دینی وی نداشته، می تواند یکی از موارد دلایل ردی پرونده اش باشد. آقای مهری بایستی در هنگام ردی پرونده اش به این مورد اشاره کند. بعد از آن باید به سازمان هایی که در ارتباط با دین زرتشتی کار می کنند اصرار کند تا وی را حمایت کنند بدین شکل به عنوان پناهنده حتما پذیرفته خواهند شد. متاسفانه بی تجربگی ایشان و عدم توانایی دفاع وی از پرونده اش سبب شده که زمانی زیادی را از دست بدهد و اینک پرونده بسته اعلام شده است.
خیلی از پناهجویان از ناآگاهی وکلاء از جو اجتماعی و قوانین ایران صحبت می کنند. آیا این درسته... در کل وکلاء دانسته های خود را درباره قوانین حکومتی ایران و شرایط جوی آن چگونه به دست می آورند؟کاملا درسته... چون که وکلای کمیساریای عالی در مورد قوانین ایران و آیین دادرسی جزایی آن و نحوه بازپرسی و بازجویی پلیس ایران اطلاعات کافی ندارند و این موضوع به ضرر تمامی پناهجویان ایرانی تمام می شود و پناهجویان مجبورند به خاطر ناآگاهی وکلا سالها در شرایط سخت و بدون حمایت کمیساریای عالی به انتظار بنشینند. معمولا برای وکلاء کلاس های توجیهی قوانین ایران را تشکیل می دهند که این کفایت نمی کند و بیشتر از راه تجربه و دفاعیات و مصاحبه هایی که با پناهجویان انجام می دهند، تجربه و آگاهی به دست می آورند و بر اساس آن برخورد می کنند به همین دلیل ضعف های بسیاری هم در قضاوت آنها دیده شده است که به ناحق حق بسیاری از پناهجویان گرفته شده است.
پرونده آرش شریفی به خاطر ناآگاهی وکیل درباره احکام قوه قضاییه جمهوری اسلامی رد شده است؟ تمامی گفته ها و مدارک ایشان قابل قبول اعلام شده به جز در این مورد که چگونه شخصی می تواند تحت تعقیب باشد؟ با توجه به این که ایشان آزادی مشروط داشتند... نظر شما در این باره چیست؟همان طوری که گفتم اطلاعات وکلا راجع به قوانین ایران بسیار ناچیز است و در بسیاری از موارد بی قانونی ایران هم باعث این مسئله می شود. چرا که در ایران هر چیزی امکان پذیر است. یعنی در قانون حکم مشخص است اما به دلیل بی قانونی که در ایران حاکم است هر چیزی ممکن است رخ دهد و این باعث می شود که وکلاء بیشتر سردرگم شوند. یک قاضی در شهر کوچکی از ایران حکمی می دهد که در پایتخت چنین حکم صادره ای مردود اعلام می شود. چنین است که هم پناهجویان و هم وکلا در دام این بی قانونی می افتند. اگر فردی حکم آزادی مشروط داشته باشد، در دوران آزادی مشروط به شکل غیرقانونی فرد مجبور است از کشور خارج شود. اگر وکیل ایشان این مورد را قبول نداشته است کاملا نشانه ضعف وی بوده است. در کمیساریای عالی پرونده ها دسته بندی می شوند، دسته اول افراد شناخته شده هستند که در سایت ها و روزنامه ها بارها اخبار آنها را منعکس کرده اند که سریع به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. دسته دوم، پرونده های مخفی هستند چون دلیل غیرقابل قبولی نتوانسته اند برای پرونده هایشان ارایه دهند که رسیدگی به پرونده آنها طول می کشد.
چرا بعضی از پناهجوها از شهرهایی که محل اقامتشان هست به شکلی تبعید اجباری می شوند؟ آیا پلیس حق چنین کاری دارد و نقش کمیساریای عالی در این زمینه چه می تواند باشد؟کمیساریای عالی پناهندگان در مکان و شهری که پناهجویان زندگی می کنند، دخالتی ندارد. اما می تواند نقش داشته باشد و بعضی از پناهندگان را در شهرهای خاص یا آنکارا نگه دارد. درباره تبعید بعضی از پناهندگان یا پناهجویان به شهرهای دیگر، بایستی بگویم در حال حاضر دولت ترکیه روابط نزدیکی با دولت ایران دارد و نمی خواهد موقعیت ایران از این بابت از دست دهد، به همین دلیل پناهجویانی که در ترکیه اگر برعلیه جمهوری اسلامی فعالیتی انجام دهند آنها را به شهرهای مرزی منتقل می کنند. چنین عملی از روی قدرت است نه برگرفته از قانون و این کار کاملا غیرقانونی است. زیرا هر پناهجویی حق دارد در شهری که خود انتخاب کرده است زندگی کند نه جایی که دولت تایین کند. اما در ترکیه تمامی پناهجویان از همان روز اول تبعید هستند. کمیساریای عالی پناهندگان می تواند این موضوع را از طریق دادگاههای حقوق بشری ایستراسبرگ حل کند، ولی بنا بر مسئله کاری چنین کاری را از وظیفه خود حذف کرده است. اما خود پناهجویان می تواند با در میان گذاشتن این مسئله در دادگاه ایستراسبرگ پیگیر این موضوع بوده و بیان دارند که این خلاف کنوانسیون حقوق بشری است.
تمامی پناهجویان از عدم اجازه کار شاکی هستند و این که نمی توانند مخارج خود را در چنین شرایطی تامین کنند، چرا کمیساریای عالی با توجه به این موضوع هیچ گونه کمکی به پناهجویان نمی کند؟در زمینه حق کار پناهجویان و پناهندگان سازمان کمیساریای عالی نمی تواند در قوانین دولت ترکیه دخالتی داشته باشد و قوانین دولت ترکیه راجع به اتبای خارجی این است که اگر بخواهند کار کنند بایستی از وزارت کار اجازه کار دریافت کنند که این خودش یک پروسه طولانی را در برمی گیرد. اما درباره پناهجویان که به صورت موقت در ترکیه اقامت دارند، کمیساریای عالی می تواند رایزنی و گفتگوهایی با دولت ترکیه داشته باشد و فشارهای روحی، روانی و مالی که بر پناهجویان ایرانی خارج کشور و احزاب سیاسی وارد است، می تواند این مشکل را حل کند. جای بسی سوال است که ایرانی که پنج سال یا بیشتر در ترکیه زندگی می کند و اجازه اقامت دارد، ولی اجازه کار نداشته باشد، بدون آن که کمکی از دولت ترکیه یا کمیساریای عالی پناهندگان دریافت کند؟؟!!!
پناهجویان بسیاری هستند که پرونده هایشان به عنوان پناهجو پذیرفته شده است و سالهاست که منتظر کشور سوم هستند، چرا به پرونده این پناهندگان رسیدگی نمی شود؟ و دلیل این انتظار طولانی چه می تواند، باشد؟پناهجویان و پناهندگان در بیشتر مواقع بازیچه سیاست کشورها هستند. بسیاری از پناهندگان بنابر مسئله سیاسی دولت ترکیه بلاتکلیف مانده اند و کشورهای پناهنده پذیر نیز از پذیرش آنها امتناع می ورزند. در حالی که طبق کنوانسیون ژنو کشورهای عضو بایستی این پناهندگان را بپذیرند. کمیساریای عالی پناهندگان می تواند این گونه دسته بندی غلط را از بین ببرد. به طور مثال آمریکا پرونده پناهندگان کمونیست را قبول نمی کند در حالی که این دسته بندی به جز بازی با سرنوشت پناهجویان ثمره دیگری ندارد. پناهندگانی که عضو سازمان مجاهدین خلق هستند بسیار مشکل دارند که امیدوارم این مشکل حل شود. حزب دمکرات به تازگی وارد این دسته بندی شده و اعضاء این حزب از طرف کشورهای پناهنده پذیر پذیرفته نمی شوند. چنین عمل نادرستی که به سیاست کشورها برمی گرد به جز آوارگی بیشتر و سرگردانی و بلاتکلیفی برای پناهندگان و خانواده هایشان ارمغان و دستاورد دیگری نداشته است.
چرا پناهجویان تا به حال تشکل مستقلی برای خود نداشته اند که بتوانند از این طریق پیگیر مشکلاتشان باشند؟در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، آقای کمال خرازی توافقنامه ای با وزیر خارجه ترکیه در استانبول به امضاء رسانید به این عنوان که احزاب مخالف اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی نمی توانند در ترکیه داشته باشند اما تشکل های پناهجویی می توانند در ترکیه وجود داشته باشند که لازمه آن گرفتن مجوز از وزرات کشور و حمایت سازمان ها و نهادهای مدافع حقوق پناهندگی هست که تا به امروز چنین نهادی به جزء انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی و انجمن همبستگی وجود نداشته است. این کار نیاز به یک همدلی و حمایت جهانی دارد که بایستی انجام شود و من امیدوارم که یک روزی این اتفاق بی افتد.
با سپاس از شما اگر در پایان سخنی هست، بفرمایید...امیدوارم روزی تمامی انسان ها بر اساس منشور سازمان ملل برابر و یکسان در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و این مشکلات حل شود و اساسا وجود نداشته باشد.
مصاحبه کنند: فرزانه دارابی(خبرنگار تبعیدی)
لطفا نقطه نظرات خود را زیر نوشته بیان کنید... با سپاس
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)
بارها از طریق فیس بوک و آدرس ایمیل انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه پناهجویان بسیاری درباره عدم رسیدگی به پرونده آنها، طولانی بودن پروسه رسیدگی به پرونده ها، بسته شدن پرونده ها، نپذیرفتن پرونده پناهندگی آنها توسط کشورهای سوم و...سوالات بی شماری دریافت کردیم. به همین دلیل به سراغ مهدی دراج(پناهنده) که در رشته حقوق در دانشگاه تهران فارغ التحصیل و در رشته کارشناسی ارشد شاخه حقوق خصوصی فارغ التحصیل شده اند، در خصوص این سوالات بی شمار پناهندگان و پناهجویان ایرانی در ترکیه مصاحبه ای داشته باشیم، شاید این چنین گره ای از مشکلات بی شمار پناهندگان و پناهجویان ایرانی را حل کرده و باری از روی دوش آن ها برداریم...
اصولا پناهنده به چه کسی گفته می شود و پناهجو کیست؟کسی که بنا بر دلایل مندرج در کنوانسیون جهانی، خاک کشور خود را ترک کرده و خود را به کمیساریای عالی معرفی و تقاضای پناهندگی کرده باشد تا زمانی که تقاضای پناهندگی اش مورد قبول کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل واقع نشود، پناهجو خطاب می شود. بعد از این که پرونده وی به عنوان پناهنده پذیرفته شد این شخص پناهنده محسوب می شود.
چرا این پروسه پناهندگی و رسیدگی به پرونده پناهجویان زمان بسیار زیادی طول می کشد، بین یک تا چهار الی پنج سال؟در ترکیه چند دلیل می شود نام برد...1- تعداد کم پرسنل کمیساریای عالی پناهندگان 2- کم توجهی وکلای کمیساریای عالی 3- نبود مشاوره حقوقی برای پناهجویان قبل از مصاحبه 4- نبود نهادهایی که پناهجویان بتوانند در صورت تخلف از وکلای کمیساریای عالی به آنجا مراجعه و تقاضای دادرسی کنند 5- مشکلات اجتماعی پناهجویان هم بعضی اوقات سبب اتلاف وقت برای وکلای کمیساریای عالی می شود و وکیل مجبور است چندین بار با پناهجو مصاحبه و وقت خود را در اختیار پناهجو قرار دهد.
بیشتر پناهجویان حین و یا بعد از مصاحبه از وکیل خود شاکی هستند و از نحوه دفاع وکیل از آنها بسیار سرخورده و دلخورند و اکثرا اذهان دارند که بازجویی شده اند؟ آیا چنین دفاعیه ای درست است؟در بسیاری از مواقع کاملا درست است. به طور مثال بعضی از وکلا واقعا با پناهجویان رفتار زننده ای دارند. وکلایی چون آکف، مصطفی(اکنون وکیل نیستند)، قمزه و... تمامی این مشکلات و مصایب دلیل اش این است که ژنو به شکایت های پناهجویان رسیدگی و توجه نمی کند و اگر رسیدگی به شکایت پناهجویان ثمره ای داشت، بلافاصله بعد از تمامی شکایت ها بایست با وکیلی که نحوه دفاعیه و رفتار او قابل قبول نبوده، برخورد می شد و چنین احجاف هایی در حق پناهجویان و بی احترامی هایی که از طرف وکلای کمیساریای عالی می شود دیگر صورت نمی گرفت. متاسفانه هیچ نهاد مستقلی وجود ندارد که پناهجو بتواند به آنجا مراجعه و شکایت خود را پیگیری کند. اگر به سازمان حقوق بشری ژنو شکایت خود را ارسال کند هیچ ترتیب اثری داده نمی شود.
بارها شاهد بوده ایم که پناهجویان از عدم درست ترجمه، مترجم از گفته هایشان شاکی بوده اند. در حالی که پیش از مصاحبه این حق به پناهجو داده می شود که می تواند مترجم را خود انتخاب کند. اما پناهجویان از نحوه ترجمه مترجم شاکی بوده و ترتیب اثری در عوض کردن مترجم رخ نداده است. پناهجویان ادعا دارند که مترجم در بیشتر مواقع نظر شخصی خود را بیان کرده است، آیا چنین چیزی امکان دارد و برای رفع آن بایستی چه کار کرد؟نمی توانیم بگوییم صددرصد اما در بسیاری از مواقع درست است و مترجم برداشت خود را از صحبت های پناهجو بیان می کند. انتخاب مترجم از طرف پناهجو صورت نمی گیرد و تنها این سوال می پرسد که وکیل زن باشد یا مرد و یا اگر شخصی به زبان دیگری صحبت کرد به فرض کوردی، می تواند انتخاب کند. اما پناهجو اطلاعی از ترجمه مترجم ندارد. کمبود مترجم در کمیساریای عالی باعث شده که پناهجویان حق انتخاب مترجم را نداشته باشند و نمی توانند مترجم خاصی را انتخاب کنند و سازمان کمیساریای عالی پناهندگان خود معین می کند که چه مترجمی در مصاحبه حضور داشته باشد. پناهجو در این زمینه هیچ گونه دخالتی ندارد و مجبور است مترجم انتخاب شده را تایید نماید چرا که اگر به نحوه ترجمه مترجم معترض باشد، مصاحبه وی ماهها و سالها به تعویق می افتد. متاسفانه چه بسیار از پناهجویان به خاطر ترجمه نادرست مترجم پرونده آنها رد شده است. برای تغییر چنین وضعیتی تنها راه چاره آن است که کمیساریای عالی پناهندگان از مترجم های که به زبان و جو اجتماعی ایران مطلع هستند و مسلط به اصطلاحات حقوقی و قضایی باشند، استفاده و استخدام نمایند.
پناهجویی به نام کاکابرار علی مرادی به انجمن مراجعه کرده و بیان می دارد که پس از هشت ماه معرفی به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی، هر دو ماه یک بار مصاحبه وی به تعویق می افتد؟ هنگامی که دلیل این عقب افتادن مصاحبه را جویا شده، کمیساریای عالی پناهندگان پاسخ داده اند: مترجمی که به زبان کوردی فعلی مسلط باشد تنها یک نفر هست...آیا چنین عملی درست هست و این پناهجوی روزنامه نگار در حالی که در شرایط بسیار سختی زندگی می کند، تا کی می تواند بلاتکلیف بماند؟ چنین مواردی بایستی به کجا مراجعه و برای حل مشکلی که کمیساریای عالی برای وی به وجود آورده، چگونه پیگیر باشد؟انتخاب مترجم برای پناهجو وظیفه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل است و وقتی پناهجو فارس زبان، کورد، ترک، عرب و...می پذیرند بایستی پرسنل و مترجم مناسب با زبان آنها نیز استخدام کنند. کمیساریای عالی حق این را ندارد که اگر مترجمی به طور خاص برای این پناهجو وجود ندارند، مصاحبه وی را به تعویق بیاندازند چرا که پناهجو نمی تواند به همراه خود مترجم به کمیساریای عالی داشته باشد.
خیلی از پناهجوها پس از سه سال انتظار و بلاتکلیفی و عدم پاسخ درست از طرف کمیساریای عالی ، با پرونده بسته مواجه می شوند، این پناهجویان بعد از بسته شدن پرونده هایشان درمانده هستند و نمی دانند که چه کاری باید انجام دهند و به کجا مراجعه کنند؟پرونده بسته یعنی از نظر کمیساریای عالی پناهندگان آنها به عنوان پناهنده شناخته نشده اند. اما همین افراد بعد از گذشت چند سال پرونده هایشان دوباره به جریان می افتد و به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. به نظر من تنها پناهجویانی دیپورت می شوند که پرونده آنها مشمول قوانین ژنو نباشد و باقی پناهجویان بیش از هفتاد درصد آنها که پرونده بسته اعلام شده اند، به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. اما بایستی به فعالیت هایشان ادامه دهند و در فضای باز ترکیه فعالیت کنند به هیچ عنوان دیپورت نخواهند شد. یعنی پرونده خود را با فعالیت هایی که می کنند پربارتر سازند و پرونده ای که بیان داشته اند را ثابت کنند که اگر فعال سیاسی یا اجتماعی هستند ثابت کنند که فرقی نمی کند چه در ایران باشند و چه در ترکیه، برای اهدافشان مبارزه می کنند. تنها پرونده هایی که مشمول شرایط قوانین ژنو نیست دیپورت می شوند و کاری از کمیساریای عالی پناهندگان نیز برنمی آید.
پناهجویان بسیاری هستند که پس از سالها انتظار زمانی که پرونده بسته اعلام می شوند، بلافاصله عکس العمل نشان داده به طور نمونه مقابل سازمان کمیساریای عالی تحصن یک یا چند نفره انجام می دهند و یا شاکی از این موضوع هستند و دست به اقدامات غیرمتعارفی می زنند، به نظر شما این راه حل می تواند تاثیری در روند پرونده آنها داشته باشد؟صرفا مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان تحصن کردند، فایده ای ندارد. بایستی مدت زمانی پس از اعلام پرونده بسته شدن آنها گذشته باشد، پس از آن با توجه به فعالیت هایی که انجام داده اند، مدارک جدیدی بایستی ارایه دهند که اگر به ایران دیپورت شوند جانشان در خطر است. و اگر چنین نتیجه نداد مقابل کمیساریای عالی می توانند تحصن کنند و با حمایت رسانه ها و نهادهای حقوق بشری و پناهجویان دیگر جواب بگیرند. هر چند بایستی تلاششون به صورت گروه باید باشد و تحصن یک نفره و یک یا چند روزه مثمر ثمر نخواهد بود و حمایت های حقوق بشری نبایست نادیده گرفته شود.
آقای ساسان مهری یک پناهجوی مذهبی(زرتشتی) خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی کرده است اما وکیلی که برای ایشان در نظر گرفته اند، وکیل پناهجویان دگرباش بوده و در زمینه دین زرتشت هیچ اطلاعاتی نداشته است. به نظر شما آیا اجحافی در حق این پرونده نشده است؟ و ایشان پس از سه سال پرونده بسته اعلام می شود، چه راهکاری برای چنین پرونده هایی دارید؟عموماً وکلای کمیساریای عالی بایستی بتوانند هر نوع پرونده ایی را وکالت کنند، اما وکیل ایشان اگر تجربه کافی راجع به پرونده دینی وی نداشته، می تواند یکی از موارد دلایل ردی پرونده اش باشد. آقای مهری بایستی در هنگام ردی پرونده اش به این مورد اشاره کند. بعد از آن باید به سازمان هایی که در ارتباط با دین زرتشتی کار می کنند اصرار کند تا وی را حمایت کنند بدین شکل به عنوان پناهنده حتما پذیرفته خواهند شد. متاسفانه بی تجربگی ایشان و عدم توانایی دفاع وی از پرونده اش سبب شده که زمانی زیادی را از دست بدهد و اینک پرونده بسته اعلام شده است.
خیلی از پناهجویان از ناآگاهی وکلاء از جو اجتماعی و قوانین ایران صحبت می کنند. آیا این درسته... در کل وکلاء دانسته های خود را درباره قوانین حکومتی ایران و شرایط جوی آن چگونه به دست می آورند؟کاملا درسته... چون که وکلای کمیساریای عالی در مورد قوانین ایران و آیین دادرسی جزایی آن و نحوه بازپرسی و بازجویی پلیس ایران اطلاعات کافی ندارند و این موضوع به ضرر تمامی پناهجویان ایرانی تمام می شود و پناهجویان مجبورند به خاطر ناآگاهی وکلا سالها در شرایط سخت و بدون حمایت کمیساریای عالی به انتظار بنشینند. معمولا برای وکلاء کلاس های توجیهی قوانین ایران را تشکیل می دهند که این کفایت نمی کند و بیشتر از راه تجربه و دفاعیات و مصاحبه هایی که با پناهجویان انجام می دهند، تجربه و آگاهی به دست می آورند و بر اساس آن برخورد می کنند به همین دلیل ضعف های بسیاری هم در قضاوت آنها دیده شده است که به ناحق حق بسیاری از پناهجویان گرفته شده است.
پرونده آرش شریفی به خاطر ناآگاهی وکیل درباره احکام قوه قضاییه جمهوری اسلامی رد شده است؟ تمامی گفته ها و مدارک ایشان قابل قبول اعلام شده به جز در این مورد که چگونه شخصی می تواند تحت تعقیب باشد؟ با توجه به این که ایشان آزادی مشروط داشتند... نظر شما در این باره چیست؟همان طوری که گفتم اطلاعات وکلا راجع به قوانین ایران بسیار ناچیز است و در بسیاری از موارد بی قانونی ایران هم باعث این مسئله می شود. چرا که در ایران هر چیزی امکان پذیر است. یعنی در قانون حکم مشخص است اما به دلیل بی قانونی که در ایران حاکم است هر چیزی ممکن است رخ دهد و این باعث می شود که وکلاء بیشتر سردرگم شوند. یک قاضی در شهر کوچکی از ایران حکمی می دهد که در پایتخت چنین حکم صادره ای مردود اعلام می شود. چنین است که هم پناهجویان و هم وکلا در دام این بی قانونی می افتند. اگر فردی حکم آزادی مشروط داشته باشد، در دوران آزادی مشروط به شکل غیرقانونی فرد مجبور است از کشور خارج شود. اگر وکیل ایشان این مورد را قبول نداشته است کاملا نشانه ضعف وی بوده است. در کمیساریای عالی پرونده ها دسته بندی می شوند، دسته اول افراد شناخته شده هستند که در سایت ها و روزنامه ها بارها اخبار آنها را منعکس کرده اند که سریع به عنوان پناهنده پذیرفته می شوند. دسته دوم، پرونده های مخفی هستند چون دلیل غیرقابل قبولی نتوانسته اند برای پرونده هایشان ارایه دهند که رسیدگی به پرونده آنها طول می کشد.
چرا بعضی از پناهجوها از شهرهایی که محل اقامتشان هست به شکلی تبعید اجباری می شوند؟ آیا پلیس حق چنین کاری دارد و نقش کمیساریای عالی در این زمینه چه می تواند باشد؟کمیساریای عالی پناهندگان در مکان و شهری که پناهجویان زندگی می کنند، دخالتی ندارد. اما می تواند نقش داشته باشد و بعضی از پناهندگان را در شهرهای خاص یا آنکارا نگه دارد. درباره تبعید بعضی از پناهندگان یا پناهجویان به شهرهای دیگر، بایستی بگویم در حال حاضر دولت ترکیه روابط نزدیکی با دولت ایران دارد و نمی خواهد موقعیت ایران از این بابت از دست دهد، به همین دلیل پناهجویانی که در ترکیه اگر برعلیه جمهوری اسلامی فعالیتی انجام دهند آنها را به شهرهای مرزی منتقل می کنند. چنین عملی از روی قدرت است نه برگرفته از قانون و این کار کاملا غیرقانونی است. زیرا هر پناهجویی حق دارد در شهری که خود انتخاب کرده است زندگی کند نه جایی که دولت تایین کند. اما در ترکیه تمامی پناهجویان از همان روز اول تبعید هستند. کمیساریای عالی پناهندگان می تواند این موضوع را از طریق دادگاههای حقوق بشری ایستراسبرگ حل کند، ولی بنا بر مسئله کاری چنین کاری را از وظیفه خود حذف کرده است. اما خود پناهجویان می تواند با در میان گذاشتن این مسئله در دادگاه ایستراسبرگ پیگیر این موضوع بوده و بیان دارند که این خلاف کنوانسیون حقوق بشری است.
تمامی پناهجویان از عدم اجازه کار شاکی هستند و این که نمی توانند مخارج خود را در چنین شرایطی تامین کنند، چرا کمیساریای عالی با توجه به این موضوع هیچ گونه کمکی به پناهجویان نمی کند؟در زمینه حق کار پناهجویان و پناهندگان سازمان کمیساریای عالی نمی تواند در قوانین دولت ترکیه دخالتی داشته باشد و قوانین دولت ترکیه راجع به اتبای خارجی این است که اگر بخواهند کار کنند بایستی از وزارت کار اجازه کار دریافت کنند که این خودش یک پروسه طولانی را در برمی گیرد. اما درباره پناهجویان که به صورت موقت در ترکیه اقامت دارند، کمیساریای عالی می تواند رایزنی و گفتگوهایی با دولت ترکیه داشته باشد و فشارهای روحی، روانی و مالی که بر پناهجویان ایرانی خارج کشور و احزاب سیاسی وارد است، می تواند این مشکل را حل کند. جای بسی سوال است که ایرانی که پنج سال یا بیشتر در ترکیه زندگی می کند و اجازه اقامت دارد، ولی اجازه کار نداشته باشد، بدون آن که کمکی از دولت ترکیه یا کمیساریای عالی پناهندگان دریافت کند؟؟!!!
پناهجویان بسیاری هستند که پرونده هایشان به عنوان پناهجو پذیرفته شده است و سالهاست که منتظر کشور سوم هستند، چرا به پرونده این پناهندگان رسیدگی نمی شود؟ و دلیل این انتظار طولانی چه می تواند، باشد؟پناهجویان و پناهندگان در بیشتر مواقع بازیچه سیاست کشورها هستند. بسیاری از پناهندگان بنابر مسئله سیاسی دولت ترکیه بلاتکلیف مانده اند و کشورهای پناهنده پذیر نیز از پذیرش آنها امتناع می ورزند. در حالی که طبق کنوانسیون ژنو کشورهای عضو بایستی این پناهندگان را بپذیرند. کمیساریای عالی پناهندگان می تواند این گونه دسته بندی غلط را از بین ببرد. به طور مثال آمریکا پرونده پناهندگان کمونیست را قبول نمی کند در حالی که این دسته بندی به جز بازی با سرنوشت پناهجویان ثمره دیگری ندارد. پناهندگانی که عضو سازمان مجاهدین خلق هستند بسیار مشکل دارند که امیدوارم این مشکل حل شود. حزب دمکرات به تازگی وارد این دسته بندی شده و اعضاء این حزب از طرف کشورهای پناهنده پذیر پذیرفته نمی شوند. چنین عمل نادرستی که به سیاست کشورها برمی گرد به جز آوارگی بیشتر و سرگردانی و بلاتکلیفی برای پناهندگان و خانواده هایشان ارمغان و دستاورد دیگری نداشته است.
چرا پناهجویان تا به حال تشکل مستقلی برای خود نداشته اند که بتوانند از این طریق پیگیر مشکلاتشان باشند؟در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، آقای کمال خرازی توافقنامه ای با وزیر خارجه ترکیه در استانبول به امضاء رسانید به این عنوان که احزاب مخالف اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی نمی توانند در ترکیه داشته باشند اما تشکل های پناهجویی می توانند در ترکیه وجود داشته باشند که لازمه آن گرفتن مجوز از وزرات کشور و حمایت سازمان ها و نهادهای مدافع حقوق پناهندگی هست که تا به امروز چنین نهادی به جزء انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی و انجمن همبستگی وجود نداشته است. این کار نیاز به یک همدلی و حمایت جهانی دارد که بایستی انجام شود و من امیدوارم که یک روزی این اتفاق بی افتد.
با سپاس از شما اگر در پایان سخنی هست، بفرمایید...امیدوارم روزی تمامی انسان ها بر اساس منشور سازمان ملل برابر و یکسان در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و این مشکلات حل شود و اساسا وجود نداشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر