به دست انجمن حمایت از پناهجویان در در تاریخ دوشنبه, می 09, 2011 و ساعت 08:19 بعد از ظهر
پناهجویان ایرانی بزرگداشت یاد فرزاد کمانگر و یارانش، در روز ۹ مه (۱۹ اردیبهشت) در شهر نوشهیر (ترکیه) را گرامی داشتند.
بامداد روز یک شنبه ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹، فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان بدون اطلاع وکلا و خانوادەهای خود در زندان اوین به دار آویخته شدند ...به همین مناسبت جمعی از پناهجویان و فعالان سیاسی و مدنی(کورد-فارس-ترک و...) در اولین سالگرد اعدام فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد و کیلی و مهدی اسلامیان با برگزاری مراسمی به سوگ چنین روزی نشستند و با پیام «نه به اعدام» یاد و خاطره آنها را زنده نگه داشته و به یاد هر کدام از این شهیدان راه آزادی شمعی افروختند و شعری سرودند....
شروع مراسم با قرائت نامه فرزاد کمانگر (روژگار یکی سیره گلم) توسط آرش شریفی (پناهجو) خوانده شد.. فرزاد در جایی از این نامه اشاره کرده است؛روزها هم در سرزمین ما سمبل می شوند روزهایی که کم کم تعدادشان از تعداد صفحات تقویم بیشتر شده، ۳ اسفند، ۱۸ تیر،۱۶ آذر، ۲۲ تیر، ۲۹ اسفند، ۳۰ خرداد، ۲ بهمن و…. به یاد می آورم که آدمها در شب تار سرزمین ما خیلی زود ستاره می شوند و ما صاحب قاب عکس های شده ایم به تعداد ستاره های آسمان.. شاید خود می دانست که 19 اردیبهشت هم به نام فرزاد آن یگانه معلم راه آزادی نام گذاری می کنند و خود او نیز ستاره می شود...
پس از آن نامه فرزاد کمانگر(شعر، شلاق و شکنجه) با صدای فرزاد کمانگر به سمع و نظر حاضرین رسید و و کلام حزن انگیز فرزاد در بیان نوشته اش، سکوت سهمگینی را بر فضای مراسم حاکم کرد و هیچ کس را یارای کلامی نبود. فرزاد با نوشته هایش واژه ها را معنا کرده بود ....
فرزاد کمانگر پیش از اعدامش نامه ای خطاب به قوه قضایه به نگارش درآورده بود که در جای از این نامه به شرح احوال خود پرداخته: در مرداد ماه ۸۵ دستگیر شدم در حالی که تا روز قبل از آن به عنوان معلمی که با دوازده سال سابقة تدریس از انواع فیلترهای حراست و گزینش عبور کرده و مسئولیت پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک را به عهده داشته ام . در مرحله تفهیم اتهام و بازجویی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات اتهام اینجانب عضویت در حزب پژاک اعلام شد.در روند تمام بازجویی ها در تهران ، کرمانشاه و سنندج مرا تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی و روانی قرار دادند تا به این اتهام واهی تن دهم . اینجانب علیرغم تحمل شکنجه های طاقت فرسا به دلیل واهی بودن چنین اتهامی همواره و همواره اتهام فوق را رد نموده ام. با این وجود متأسفانه تنها بر اساس برداشت ذهنی بازجویان اولیة پرونده و شرایط منطقه انتساب اتهام فوق به اینجانب را مسجل اعلام کردند ...
و سرانجام این جاودانه معلم کورد در اردیبهشت ماه 1389 در بهت و ناباوری فعالان سیاسی و مدنی اعدام شد و برای همیشه جاودانه ....
در خاتمه این مراسم همچنین به بررسی چند موضوع از جمله "مفهوم پناهجویی و بی کفایتی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/آنکارا در قبال جان پناهجویان» و "ناآگاهی و عدم صلاحیت وکلای کمیساریای عالی پناهندگان در نحوه رسیدگی به پرونده پناهجویان" توسط اعضاء شورای نمایندگان انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه (صلاح الدین عزیزیان، ساسان مهری، آرش شریفی، حمید ذوالقدر مقدم، سیروان عنایتی و سیدخدر میرسید) پرداخته شد...
لازم به ذکر است که با گذشت یک سال از این اعدام ها تاکنون محل دفن این فعالان به اطلاع خانوادەهای آنان نرسیده است... به امید روزی که کبوتر آزادی به وطن ایران بازگردد...
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)...
تاریخ:9/5/2011 مصادف با 19اردیبهشت ماه 1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر