۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

نانسی پارسی پناهجو در کشور سوریه: بسان گدایانی شده ایم که همسایه ها یاری کنید تا تره ای ناقابل قاتق نان بی قوتمان شود...

به دست انجمن حمایت از پناهجویان‏ در در تاریخ پنج‌شنبه, آوریل 21, 2011‏ و ساعت 09:02 قبل از ظهر‏‏


با عرض سلام خدمت شما عزیزان و تشکر فراوان
خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هرکه شود هم دلشان
روز اول که سرشتند به گل پیکرشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان
خداوند ما را در زمین آزاد آفریده است .
در این زمینی که آزاد بر روی آن زندگی می کردیم برای امنیت و حفظ آرامش خودمان مرزها و بوم را به وجود آوردیم . از بوم شخصی تا حدود سرزمین ها ، آری از ماست که بر ماست حالا وقتی در جایی از زمین به خاطر همان آزادی که خداوند به ما عطا نموده ، فقط از نوع بیانی آن را بخواهیم ، در بعضی نقاط زمین سیاسی خوانده می شوی هر چند که به قول یکی از پناه جویان در ایران هر که به دنیا می آید سیاسی است به دلیل شرایط خاصی که کشور عزیزمان ایران دارد . حالا بعد از اینکه سیاسی می شوی از نظر دولت ما نباید باشی یعنی اصولا وجود خودت و خانواده هات از روی کره خاکی باید پاک شود و منحوس است و از آن به این می رسند که حرام است اینها به مدرسه بیایند نان بخورند آب بخورند نفس بکشند و............ بعد از آن ایرانیان که عرصه بهشان تنگ شده است و با استقبال گرمی که تقریبا هر روزه از سازمان امنیتی ایران می بینند تصمیم به کوچ اجباری میگرند.در .
نهایت یا باید به ترکیه بروند یا سوریه.. .
الان سفر من شروع میشود :
بازداشتگاه سوریه مرز هوایی ، چون ترکیه ما را دیپورت کرده و چون سازمان امنیت ایران خواسته ما را بر گردانند .
کلی بازجویی از ما میشود که آیا شما با ایران مشکلی دارید و آیا سیاسی هستید و ما نه میگوییم البته با قاطعیت نه نه نه
ماموران : باید به ایران برگردید خلاصه در آخر بعد از کلی که از اینتر پول کل اجداد ما ر ا در میاورند که ما خطرناک نیستیم و تست Aشخصیتی ما 
 می باشد بهمان اجازه میدهند... در مدت 7 روز به ما اجازه ورود به سوریه را دادند .
به سفارت آمریکا پناه برده بعد از 4 ساعت گریه وزاری
 و التماس و لرزش مثل گنجشک هایی که زیر باران رحمت ( دولت ایران ) می مانند به داخل راه داده شدیم حوصلتان را سر نبرم خلاصه میگویم آنها به ما سازمان ملل را پیشنهاد دادند .
سازمان ملل : در آنجا در وهله اول خدا خیرشان بدهد اول سریع رسیدگی کردند و برایمان در سوریه یک خانه اجاره کردند و یک برگه به ما اعطا نمودند که در آن اجازه دادند در این دنیا نفس بکشیم این هم خوب است و به موجب این برگه می توانیم زیر یک سقف باشیم که فقط سقف باشد و پناه از باد وباران ، همین وبس ولی سرمای اینجا هم کم از ترکیه نبود تازه بدون پتو و وسایل گرمایشی باید چند تا لباس می پوشیدیم و همدیگر را در آغوش میگرفتیم تا شاید کمی گرم شویم درست مثل فیلمهایی که هیچ گاه باور نمی کردیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!
خلاصه یواش یواش با پناه جویان دیگر ایرانی آشنا شدیم اگر در سوریه در سیده زینب زندگی کنی می دانی که بهترین شرایط این است که 2 هفته یکبار به حمام بروی برای اینکه پول برق و آبی که صاحب خانه می خواهد اگر بیش از 2 هفته یکبار به حما م بروی برابر است با یکسال آذوقه پناه جو ، بنابر این تصمیم گرفتیم مانند اجداد خود دد عصر پارینه سنگی این گونه به بهداشت خود اهمیت بدهیم با اگر شود یک وعده غذا آن هم باسختی نانی و پنیری که اگر زیتون باشد چه عالی است و بهترین سفره است
البته اگر و ضع مالی ات خوب شود و بتوانی کاری داشته باشی بادمجان بهترین قوت است از من پرسیده بودید وضعیت کار چطور است ایا اجازه دارید ؟
عملا اجازه نمی خواهد برای اینکه اینجا برای مردم سوریه هم کار وجود ندارد اینجا جهان سوم هم نیست .................
البته بگویم سازمانی که در سوریه بنا شده است به گفته کارمندانشان که در جواب اعتراضات پناه جویان فرموده بودند مختص به پناه جویان عراقی است و به مابقی از روی حس انسان دوستی جواب میدهند یا کمک رسانی می کنند . زیباست .................................. حس انسان دوستی را میگویم .
پناه جویانی که  به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/سوریه پناه آورده اند به ترتیب اولویت نام می برم
1 - عراقی ها
2- سودانی ها
3- افغانی ها
4 - اهوازی های خودمان که ایرانی هستند و لی نسبت به ما اولویت دارنند
5 - سیاسی ها یا کسانی که یه جور هایی پرونده شان به سیاست مربوط شود .
فکر نکنید من خدایی ناکرده ناراضی از اینم که به پرونده دیگران رسیدگی کرده اند و ما را نمی بینند ولی واقعا برخورد با کسانی که یه جورایی با دولت ایران مشکل دارند غیر از این نبوده حتی بعضی اوقات شماره تلفن ها و پرونده های ما لو میرود و بعد که اعتراض میکنیم میگویند این طور نیست و مثلا یک نفر از طرف سازمان می امد که به ما سر بزند هر از گاهی بعد از مدتی گفت شما باید برای کار و گرفتن کمک به بیت امام خمینی بروید گفتم چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و کلی مسله دیگر که رفتیم سازمان و اعتراض کردیم و گفتم که اگر .............................. ما امروز اینجا نبودیم به من آدرس کجا را میدهید و میخواهید من با خودم و مردمم چه کنم ، من نمی توانم جواب ملتم را بدهم اگر میخواستم به خودم فکر کنم امروز ....................
داشتم میگفتم ایرانی که در رتبه آخر قرار دارد و در شرایطی است که حتی جواب قبولی پرونده خود را نمی تواند بگیرد که بیشتر شان مدرک هم برای اثبات گفته هایشان دارند .
که اگر جواب قبولی را میدادند میتوانستیم با کمکی که میگیریم لا اقل اجاره منزلمان رابدهیم این روزها خانواده خودم را میگویم که به کسی توهین نشود مانند گدایانی شده ایم که همسایه ها یاری کنید تا ما بتوانیم اجاره خانه یمان را بدهیم نان بخوریم و بعضی وقت ها هم خاله افغانی برایمان غذای خوب بیاورد او دست فروش است به ایرانیانی که برای زیارت می ایند لباس می فروشد بعضی اوقات مادرم نیز کنار او میرود دست فروشی تا شب همه بتوانیم غذای خوب بخوریم یک بار همی تازگی ها خاله افغانی با کاری که کرد توانست برود و مرغ بخرد همه با هم خوردیم خیلی اعیانی بود و شاید برای خاله افغانی و دخترش بسیار رویایی ،............
ادامه دارد

 نانسی پارسی-پناهجو در سوریه /21-4-2011

پناهجویانی ايرانی پناهنده در سوریه را در این اوضاع نابسامان کشور سوریه فراموش نکنیم...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر