به دست انجمن حمایت از پناهجویان در در تاریخ دوشنبه, می 16, 2011 و ساعت 10:22 بعد از ظهر
مصاحبه با شهروز دهلوی فعال اجتماعی
مصاحبه با شهروز دهلوی فعال اجتماعی
در این گزارش سعی شده که مشکلات فعالین اجتماعی و معترضین به انتخابات سال 88 در ایران اشاره شود و چگونه بعضی از فعالین جنبش سبز سردرگم در مسیر پر پیچ خم شرایط پناهندگی گرفتار مانده و صدایشان به هیچ کجای این دنیا شنیده نمی شود...شهروز دهلوی یکی از معترضین جنبش سبز است که حدود دو سال است در ترکیه زندگی سختی را می گذارند و چندبار خانه وی توسط افراد ناشناس مورد اثابت گلوله قرار گرفته است...پای صحبت این فعال اجتماعی نشسته و مشکلات وی را در حد توان مکتوب کردیم باشد سازمان های حقوق بشری چاره ای برای این ناچاری پناهجویان بیاندیشند
الان چند وقته ترکیه زندگی می کنید و اسم وکیل و نحوه رسیدگی به پرونده شما از طرف کمیساریای عالی چگونه بود؟
الان چند وقته ترکیه زندگی می کنید و اسم وکیل و نحوه رسیدگی به پرونده شما از طرف کمیساریای عالی چگونه بود؟
من شهروز دهلوی هستم و دقیقا بیست و یک ماه که در ترکیه به سر می برم. وکیلم خانم نادیا بودند که شش ماه پس از مصاحبه اول ردی پرونده من صادر شد به دلایلی که از نظر من کاملا ضعیف و بی معناست.
دلیل ردی پرونده تان را چه چیزی اعلام کردند وآیا به وکلاء هلسینکی مراجعه کردید؟ نتیجه اش به چه صورت بود؟
یک، عکس های شما در هیچ سایتی دیده نشده است. که من به وکیلم گفتم، که دوستانم عکس ها را دیدن.. منتهی چون سایت های زیادی در ایران هک و فیلتر شده ، دوستانم مجددا که پیگیر شدند،نتوانستند سایت را پیدا کنند و آدرس آن را برای من ارسال کنند.
دوم، شما هیچ اقدامی برای حفظ جانتان نکرده اید...سوم، نحوه خروج از ایران چرا که من با پاسپورت از ایران خارج شدم.
نظرتان درباره وکلاء یوان چی هست؟
من شناخت خاصی نسبت به وکلاء کمیساریای عالی پناهندگان ندارم و فقط با خانم نادیا صحبت کردم
درباره وکیل خودتان و نحوه قضاوتش ایشان درباره پرونده شما...
واقعا دلگیرم از وکیلم... به خاطر نحوه برخوردی که با من داشتند
مثل نحوه یک قاضی با مجرم، مترجم که از وکیل بدتر بودند. موقع مصاحبه خانم نادیا با رفتار بدور از احترام باعث شدند که من کاملا تمرکزم از دست بدهم.
مدت کوتاهی که از زمان مصاحبه گذشت، با یک نگاه تند و بی ادبانه ای به من، پوشش خودش را بیشتر کرد و به شکلی خودش را از نگاه نامحرم مخفی کرد... خودتون معنی این حرف را متوجه می شوید، حتمن...من نمی دانم این جزء پلتیک وکیل بود یا نه... به هر حال روز خوبی نبود و با همین حرکت ایشان تمام سیستم عصبی و فکری مرا به هم ریخت و حال خوشی نداشتم، فارق از این، حین مصاحبه بیمار بودم به طوری که همان دقایق اول می خواستم جلسه گفتگو را ترک کنم و به روز دیگری موکول کنم
اعتراضی نکردید به خاطر این نحوه برخورد؟ خیر
شما در مصاحبه ای که با تلویزیون آلمان انجام دادید، گفتید که زخمی شدید؟می توانید در این درباره توضیح دهید؟
بله روز تظاهرات سکوت در تهران، وقتی که هوا داشت تاریک می شد به میدان آزادی رسیدم که تظاهرات به نقطه اوج خودش رسیده بود و درگیری های خیابانی شروع شده بود و تیراندازی های مستقیم و شلیک هوایی هم صورت می گرفت. با تیراندازی مامورین امنیتی و اطلاعاتی مردم پا به فرار گذاشتند...شرایط به حدی غیرقابل تصور بود که باورکردنی نبود... جلو چشم من خیلی ها کشته و زخمی شدند از جمله یک دختر و پسر جوان... بعد از آن دیگه حالت و شکل تظاهرات عوض شد،از نحوه اعتراض صلح آمیز سکوت به خشونت و درگیری کشیده شد. من در میان جمعیت بودم و داشتم به سمت میدان انقلاب می رفتم، که در این حین مامورین لباس شخصی به جمعیت یورش بوده و به مردم حمله ور شدند و با باتوم به مردم می زدند، من هم با یک میله که در آن اطراف پیدا کرده بودم، دو، سه تایی از مامورین را زدم... در این هنگام یکی از پشت با چاقو به من زد.. و چند نفر از نیروهای امنیتی هم با باتوم و چوب به سرم می زدند، فقط تو سرم زدند و من هم بیهوش افتادم.
جواب هلسینکی به شما؟ آیا در سایت نوشته جدیدی درج شده که پرونده شما در حال بررسی است یا همچنین چیزی که پرونده شما در جریان باشد...
وکلاء هلسینکی کمک زیادی به من نکردند... فقط پنج ماه مرا در انتظار گذاشتند و برای پر کردن جوابیه ارسالی به کمیساریای عالی پناهندگان تمام گفته های خودم را در پاسخ منظور کردند. یک ماه بعد در سایت درج شد که درخواست دریافت شده است و تقریبا یک ماه پیش پرونده بررسی شد...
شرایط زندگی تان در ترکیه به چه شکل بوده و برخورد شهروندان ترک و پلیس ترکیه با شما؟
زمانی که من ساکن نوشهیر بودم سه بار به خانه من تیراندازی شد. که دو بار اول پلیس هیچ گونه عکس العملی نشان نداد. بار سوم مرا به شهر کوتاهیا انتقال داد. مردم عادی مثل همه جای دنیا هستند... اما با اشخاصی که کار می کردم وبه گونه ای کارفرمای من بودند حسابی از دست شان دلگیرم. من کارهای بسیار سختی انجام دادم، کارهای که بابت آن هر فرد ترکی اگر انجام می داد کمتر از 50 لیر دستمزدش نبود که من به خاطر شرایط با20 لیر و کمتر انجام دادم. و در بیشتر مواقع کل دستمزد هم پرداخت نمی کردند.
دلیل تیراندازی به شما را خودتان در چه می ببینید؟
نمی دانم... هیچ دلیل قانع کننده ای پلیس برای من بازگو نکرد. من در ترکیه با شخص خاصی مشکل نداشتم که پلیس می گفت این تیراندازی ها دلیل شخصی دارد و خصومت شخصی است.
برای امرار معاش دست به چه کارهایی زدید و چه مشکلاتی برای شما حین کار پیش اومد؟
تمامی کاری هایی که من انجام دادم هرگز در ایران انجام نداده بودم. حمل زغال سنگ، حمل وسایل ساختمان، می توان گفت وسیله دو ساختمان 10 طبقه را من از طبقه اول تا آخرین طبقه آن جابجا کردم. کشاورزی، یک ماه زندگی در گاوداری..دیگه چی بگم؟!!! شرایط سخت معیشتی گاهی انسان را وادار به کارهایی می کند که پیشتر حتی برای یک لحظه هم به آن نمی اندیشید.
اتفاق خاصی حین کار برای شما پیش نیامد؟
خیر
دست مزدتان را چگونه پرداخت می کردند؟ شده کارفرما اصلن حقوق شما را نپردازد
بله...بارها... معمولن هفتگی کارفرمای ترک دستمزد کارگران را می پردازند. من بعد از دو هفته کار سخت، هنگامی که مراجعه کردم، نه تنها حق و دستمزدم از طرف کارفرما پرداخت نشد، بلکه شروع به فحاشی و توهین کردند. به پلیس مراجعه کردم که هیچ نتیجه ای در برنداشت.
پاسخ پلیس به شما؟
گفتند که شما اصلن حق کار ندارید و اهمیتی ندادند. وقتی به تیراندازی هایی که به طرف خانه من شده، پلیس اهمیت نمی دهد بابت مزد و حق و حقوق دیگه چه توقعی باید داشت...
در شهر جدید مشغول به چه هستید؟ شرایط آنجا چگونه است
این شهر بسیار کوچکتر از شهر نوشهیره، اما به دلیل فضایی دانشجویی و دایر شدن دانشگاههای زیادی در کوتاهیه، اجاره مسکن بسیار بالاست. البته والی شهر ماهی 150 لیر از اجاره خانه را تقبل کرده است.
با این شرایط چگونه ایام خودتون را می گذرونید با نداشتن شغل و بی پولی
خیر... نه درآمدی و نه شغلی... تا شهریور سال گذشته مشکل مالی چندانی نداشتم. ولی به علت فوت پدرم، پشتیبان مالی ندارم و علاوه بر آن به خاطر مرگ پدرم دچار افسردگی شدیدی شده و از لحاظ روحی شرایط سختی را می گذرانم.
خانه جدید که بسیار هم کوچک هست با هم خانه ام شریک شده ام و اجاره و هزینه آب و برق به نصف کاهش پیدا کرده است. در ماههای اخیر مادرم سفری به ترکیه داشت و مبلغی را کمک کردند، اما از این به بعد چه باید کرد... خود نیز درمانده شدم و به دنبال کار می گردم...
به نظر خودتان دلیل ردی پرونده تان را در چه می بینید؟
دلیل موجه ای دال بر ردی پرونده ام، به من اعلام نکردند.
ببینید، کل مصاحبه من چهل دقیقه بیشتر طول نکشید که تقریبا ده دقیقه آن استراحت داشتم. باقی زمان مصاحبه هم با سوالاتی تلف شد که ربطی به پرونده من نداشت. یعنی کند و کاو درباره کارم در سالهای گذشته یا نحوه ارتباطم با دوستان داخل ایران و...سوالاتی که هیچ ارتباطی به پرونده من نداشت. مانده ام که یک وکیل در مدت زمان بیست دقیقه ای چگونه متوجه وضعیت پرونده من شده است؟ که با کمال بی عدالتی ردی پرونده مرا صادر می کند.
چه مدارکی برای اثبات پرونده تان به سازمان کمیساریای عالی پناهندگان ارایه دادید؟
پرینت عکس هایی که از من گرفته شده بود را به همراه داشتم به غیر از آن مدارک و سند دیگری ندارم
در مدتی که ترکیه بودید آیا سایتی را پیدا کردید که عکس های شما را در آن انعکاس داده شده باشد؟
به علت هک و فیلتر سایت ها و وبلاگ هایی که در آن تصاویر من و باقی معترضین انعکاس داده شده بود، امکان دسترسی به آنها غیرممکن شده و بیشتر آنها را مسدود کردند. و متاسفانه سایتی را نتوانستم بیابم که تصویری از من در آن درج شده باشد
تقاضای شما از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل برای رفع مشکل تان چه می تواند باشد؟
بررسی مجدد پرونده ام. منتهی با دقت بیشتر. اگر دوباره ردی پرونده من صادر شود بایستی خاک ترکیه ترک کنم... به همین دلیل تقاضای مصاحبه مجدد دارم تا آن چه که برای وکیلم روشن نیست و ابهاماتی به وجود آمده را توضیح دهم... حق من هست که فرصت دوباره ای داشته باشم تا از خودم دفاع کنم... به نظرم این بی عدالتی در حق پناهجویان است که در بیست دقیقه مصاحبه و بدون مصاحبه مجدد پرونده آنها رد شود...
مصاحبه کننده :آرش شریفی
با تشکر از تمام زحمات دوستان
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر